شعری از امام سفرکرده "رحمه الله تعالی"
چشم بیمار تو ای می زده بیمارم کرد
حلقه گیسویت ای یار گرفتارم کرد
سروبُستان نکوئی گل گلزارجمال
غمزه ناکرده زخوبان همه بیمارم کرد
همه می زدگان هوش خود ازکف دادند
ساغراز دست روانبخش توهشیارم کرد
چکنم شیفته ام سوخته ام غمزده ام
عشوه ات واله آن لغل گهربارم کرد
عشق دلدار چنان کردکه منصورمنش
ازدیارم بدرآورد و سردارم کرد
عشقت از مدرسه وحلقه صوفی راندم
بندۀ حلقه بگوش درخمّارم کرد
باده از ساغرلبریز توجاویدم ساخت
بوسه ازخاک دَرَت محرم اسرارم کرد
“برگرفته ازکتاب شعر عارفانه حضرت امام رضوان الله تعالی علیه”